loading...
کلبه تصویر
آخرین ارسال های انجمن
آبی بزمان بازدید : 232 دوشنبه 05 خرداد 1393 نظرات (1)

پسر به بابا : بابا میشه بپرسم شما ساعتی چقدر پول در میارین ؟

.

.

 

.

.

.

 

پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی 10 هزار تومان در میاریم.

پسر : بابا میشه 5 هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟

پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی )

پسر بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش ... پدر با خودش فکر کرد "چرا من عصبانی شدم ؟ " باید بفهمم واسه ی چی بچه ی 10 ساله 5 هزار تومن پول میخواد !

در اتاق پسر باز شد ...

پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این 5 هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟

پسر در حالی که 4 هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد ... : پدر پولم کمه ... میشه بهم تخفیف بدی ؟

پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟

پسر : میشه بجای 10 هزار تومن 9 هزار تومن بگیرین و 1 ساعت مال من باشی فردا شب ؟ میخوام فردا شب با هم شام بخوریم ...

 

پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط رضا در تاریخ 1393/03/07 و 19:11 دقیقه ارسال شده است

من بارها حس اون پسر حس کردم
اما هیچ وقت این فکربه ذهنم نرسیده بود


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 155
  • کل نظرات : 151
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 53
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 122
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 145
  • بازدید ماه : 277
  • بازدید سال : 807
  • بازدید کلی : 51,727
  • کدهای اختصاصی